تیتراژهای خاطره&zwnjانگیز تلویزیون
به گزارش وبلاگ گیت، تیتراژ همچون قلاب ماهیگیری است؛ هر چقدر جذاب تر، دیدنی تر و شنیدنی تر باشد به شکل طبیعی بخش بیشتری از مخاطبان را به تماشای یک اثر نمایشی یا برنامه تلویزیونی ترغیب می نماید.
این البته تنها خاصیت تیتراژ نیست چرا که بسیاری از تیتراژهای ماندگار آثار تلویزیونی مربوط به تیتراژ پایانی سریال بوده که در انتهای هر قسمت پخش می شده و جذابیت آنها باعث شده بود تا بسیاری از مخاطبان در کنار خود سریال، مشتاق تکرار تجربه شنیدن آن قطعه موسیقایی در انتهای هر قسمت باشند.
یک نوع همکاری تنگاتنگ میان هنر تصویر و موسیقی برای گسترده تر کردن دایره مخاطبان هر دو هنر که می توان آن را یک بازی برد - برد برای هر دو دانست. در این میان اما بعضی از چهره ها بیش از سایر خوانندگان تجربه خواندن تیتراژهای تلویزیونی را در کارنامه داشتند و البته در کنار این فزونی کمی، به واسطه ارائه آثاری ماندگارتر بیش از سایر خوانندگانی که تجربه خواندن تیتراژ دارند، در حافظه مخاطبان ماندگار شدند.
محمد اصفهانی
محمد اصفهانی از جمله چهره های فعال در عرصه تیتراژخوانی در تلویزیون است که تا به امروز آثار متعددی در این زمینه خوانده است.
او سال 73 به عنوان یکی از اولین تجربیاتش با خواندن تیتراژ سریال آوای فاخته با ترانه سرایی ساعد باقری و کارگردانی بهمن زرین پور برای اولین بار تجربه تیتراژخوانی را به دست آورد. او سپس در سال 75 تیتراژ سریال تنهاترین سردار را با ترانه ای از محمود شاهرخی و با آهنگسازی مجید انتظامی خواند. پهلوانان نمی میرند به کارگردانی حسن فتحی یکی دیگر از سریال هایی بود که محمد اصفهانی در همان دهه برای آن تیتراژ خواند. بابک بیات، آهنگساز این قطعه بود که با شعری از مولوی خوانده شد.
اما نقطه عطف تیتراژخوانی محمد اصفهانی تیتراژ ماندگار سریال ولایت عشق بود؛ اثری ماندگار که محصول سال 79 شبکه یک سیما بود و بعدها در کنار سایر ساخته های اصفهانی برای این سریال در قالب یک آلبوم مجزا منتشر شد. آتش و شبنم و معصومیت از دست رفته دو تجربه محمد اصفهانی در عرصه تیتراژخوانی در سال های ابتدایی دهه 80 بود. اما بدون شک یکی دیگر از نقاط عطف کارنامه تیتراژخوانی اصفهانی، خواندن ترانه تیتراژ سریال پرمخاطب وفا بود. اثری با آهنگسازی علیرضا کهن دیری که با این آگاه شروع می شد: عشق است و آتش و خون... داغ است و دردِ دوری/ کی می توان، نگفتن؟ کی می توان، صبوری.
او بعد از آن، ترانه تیتراژ سریال هایی همچون ستاره سهیل، شکرانه، آخرین دعوت، رستگاران و زیر هشت را هم خواند و تجربه همکاری با آهنگسازانی همچون سید فؤاد حجازی، آرمان موسی پور و آریا عظیمی نژاد را به دست آورد.
ارمغان تاریکی، یکی دیگر از نقاط عطف کارنامه تیتراژخوانی محمد اصفهانی است که در زمره تیتراژهای ماندگار تلویزیون قرار می گیرد. اثری که با ترانه ای از عبدالجبار کاکایی و آهنگسازی فرید سعادتمند ساخته شد. این تجربه همکاری با فرید سعادتمند بعدها در ساخت و انتشار تیتراژ سریال های نفس و زمین گرم نیز تکرار شد.
تا ثریا، تکیه بر باد، یه تیکه زمین، رهایم نکن، دلدادگان و بوی باران دیگر سریال هایی بودند که در دهه 90 شمسی محمد اصفهانی برای آنها تیتراژ خواند.
احسان خواجه امیری
بی عشق عمر آدم بی اعتقاد میره، هفتاد سال عبادت یک شب به باد میره این بخشی از ترانه ماندگار سریال ماه رمضانی میوه ممنوعه بود که احسان خواجه امیری با ترانه ای از دکتر افشین یداللهی آن را خواند تا سریالی که حسن فتحی آن را برای پخش در ماه رمضان سال 86 ساخت علاوه بر کیفیت فنی بالایش به واسطه ترانه تیتراژش نیز مورد توجه مخاطبان قرار گیرد. خواجه امیری که یدطولایی در عرصه خواندن تیتراژهای تلویزیونی دارد، برای اولین تجربه اش در این عرصه در 19 سالگی به پیشنهاد قاسم جعفری برای خوانندگی سریال غریبانه انتخاب شد و ترانه هر چی آرزوی خوبه... را برای این سریال خواند که در آن دوره مورد توجه مخاطبان نهاده شد.
خواجه امیری به واسطه تجارب پیروزی که در عرصه تیتراژخوانی سریال های تلویزیونی داشت همیشه یکی از بهترین گزینه ها برای این موضوع بود. او در همان دوره جوانی در کنار سریال غریبانه، تجربه پیروز خواندن تیتراژ سریال های متعددی را داشت که اغلب مورد اقبال قرار می گرفت و نام خواجه امیری را به عنوان یکی از نامدارترین تیتراژخوان های دهه 80 تلویزیون مطرح می کرد. او در این دهه علاوه بر غریبانه برای سریال هایی چون لبه تاریکی، از نفس افتاده، زیر زمین، پول کثیف و چند سریال دیگر نیز خواند.
او همچنین یکی از مهم ترین گزینه های خواندن تیتراژهای سریال های مناسبتی بود. به عنوان مثال بعد از پیروزیت تیتراژ میوه ممنوعه، در رمضان سال بعد نیز تیتراژ سریال مناسبتی مثل هیچ کس را خواند. او در سال 89 نیز یک بار دیگر با خواندن ترانه تیتراژ سریال رمضانی در راستا زاینده رود تجربه دیگری در این عرصه به نام خود به ثبت رساند اما نقطه عطف مجدد فعالیت او در حوزه خواندن تیتراژ سریال های تلویزیونی مربوط به تیتراژ سریال نابرده رنج بود. ترانه ای که با آگاه برام هیچ حسی شبیه تو نیست؛ کنارِ تو درگیرِ آرامشم شروع می شد. بعد از آن برای سریال های مادرانه و ماتادور نیز خواند تا فعالیت او در زمینه تیتراژخوانی در دهه 90 ادامه پیدا کند. او در ادامه با خواندن آوای باران یکی دیگر از ترانه های ماندگار تلویزیون را فراوری کرد و در ادامه این دهه تجربه خواندن ترانه سریال های پریا، هشت و نیم دقیقه، آنام و بچه مهندس را به کارنامه اش اضافه نمود. بغض هم عنوان یکی از ترانه های خواجه امیری بود که سال 94 ترانه تیتراژ برنامه تلویزیونی و پرمخاطب ماه عسل بود.
محسن چاوشی
آقای خاص موسیقی پاپ هم از جمله چهره هایی است که در زمینه خواندن تیتراژ سریال ها و برنامه هایی تلویزیونی یدطولایی دارد و اتفاقا چند مورد از تیتراژهایی که او برای تلویزیون خوانده در زمره ترانه های ماندگار دسته بندی می گردد.
لباس نو عنوان ترانه ای بود که چاوشی برای ویژه برنامه تحویل سال نو از شبکه دو سیما در سال 1390 خواند؛ ترانه ای که آگاه آن با چنین عبارتی شروع می شد: نه هوای تازه و نه لباس نو میخوام، هفت سین من تویی من فقط تورو میخوام. او در ادامه در کنار فعالیت های حرفه ای اش در دنیای موسیقی باز هم به سراغ تیتراژخوانی برای آثار تلویزیونی آمد. او با همکاری فرزاد فرزین ترانه واسه آبروی مردمت بجنگ را برای تیتراژ برنامه تلویزیونی پشت صحنه از شبکه سه سیما خواند. سه سال بعد از آن نیز در سال 1394 برای برنامه نوروزی مهربانو از شبکه سه سیماتیتراژخوانی کرد. چاوشی هر چند فعالیت های زیادی در زمینه خواندن تیتراژ سریال های شبکه نمایش خانگی داشت اما اولین تجربه تیتراژخوانی برای سریال های تلویزیونی را با خواندن تیتراژ سریال سایه بان شبکه دوم سیما به دست آورد. ترانه ای با عنوان مریض حالی پیروز به دریافت جایزه بهترین دستاورد ویژه هنری از پنجمین دوره جشنواره وبلاگ گیت شد. اما یکی از نقاط عطف چاوشی در زمینه خواندن تیتراژهای تلویزیونی ترانه چه شد با آگاه چه شد که بارِ دگر، یادِ آشنا کردی؟
چه شد که شیوهی بیگانگی؛ رها کردی؟! بود که او برای سریال تلویزیونی بانوی عمارت خواند و با استقبال گسترده مخاطبان روبه رو شد. ترانه ای با آهنگسازی محسن چاوشی و شعری از استاد شهریار که شهاب اکبری آن را تنظیم نموده بود. او بعدها ترانه تیتراژ ویژه برنامه تحویل سال نو شبکه پنج سیما در سال 97 را با عنوان ناوک خواند و بعد از آن نیز تیتراژ سریال رمضانیدلدار از شبکه دو سیمارا در سال گذشته خواند. تیتراژ برنامه تلویزیونی مثل ماه در رمضان سال جاری در زمره آخرین تجربه های او در حوزه تیتراژخوانی به شمار می آید.
مجید اخشابی
پرکارترین خواننده تیتراژهای تلویزیونی بدون شک مجید اخشابی است. چهره ای که بخش عمده ای از فعالیت هایش مربوط به خواندن تیتراژهای تلویزیونی است. مجید اخشابی سال 80 با خوانندگی در تیتراژ مجموعه تلویزیونی گمگشته شهرت بسیاری یافت. اتفاقا پیروزیت او در این حوزه باعث شد تا بحث تیتراژخوانی در تلویزیون یک پله رشد کند و تیتراژخوانی جدی تر گرفته گردد.
او بعد از گمگشته تجربه های متعددی در عرصه تیتراژخوانی به دست آورد اما بدون شک تجربه خواندن تیتراژ سریال های رضا عطاران ازجمله مهم ترین این تجربه ها بود. متهم گریخت و خانه به دوش دو سریالی بودند که همچنان در زمره مهم ترین آثار کمی تلویزیون به شمار می آیند و تیتراژ آنها توسط مجید اخشابی خوانده شد و مورد اقبال مخاطبان نیز نهاده شد.
عروج، مسافری از هند، یک وجب خاک، روزهای زیبا و چهارچرخ از دیگر سریال هایی بودند که در سال های دهه 80 تیتراژ آنها توسط اخشابی خوانده شد. در دهه 90 نیز نقطه سرخط، همه بچه های ما، نوشدارو، اولین انتخاب، دارا و ندار از جمله سریال هایی بودند که اخشابی برای آنها تیتراژ خواند.
اما اخشابی در زمینه ترانه خوانی برای برنامه های تلویزیونی نیز سوابق زیاد و مهمی دارد. هنوز هم که هنوز است ترانه ای که اخشابی برای تیتراژ برنامه شب مهتاب خواند از جمله ماندگارترین و محبوب ترین ترانه هایی است که برای تیتراژ برنامه های تلویزیون خوانده شده است. شب های شیدایی، ماه محبوب، تا نیایش، ماه در اومد، نوبهار، اقیانوس، ایوان بهار، المپیک، بنی آدم، جشن ایرانی، چهارباغ، هشت بهشت، خوشا شیراز، دعوت، صبحی دیگر، برنامه با صبح، مسابقه نسیم سبز، یک سبد سلامتی، نشانی و سیمای راهبران ازجمله برنامه های تلویزیونی است که اخشابی ترانه تیتراژ آنها را خوانده.
سالار عقیلی
احتمالا کمتر ایرانی است که تا به حال حداقل یک بار ترانه ای که آگاه آن ایران فدای اشک و خنده تو، دل پر و تپنده تو، فدای حسرت و امیدت، رهایی رمنده تو است را نشنیده باشد. ترانه ای که هر چند در ابتدا برای تیتراژ یک سریال تلویزیونی ساخته و منتشر شد، اما به واسطه قوتی که در اجرا داشت و البته مفهوم ارزشمند ترانه آن، بارها و بارها در مناسبت های مختلف از شبکه های سیما بازپخش شد. این ترانه که برای تیتراژ سریال معمای شاه ساخته شده است، اثری از سالار عقیلی است.
عقیلی هم از جمله چهره هایی است که در زمینه خواندن تیتراژهای تلویزیونی فعالیت بسیاری داشته است. سریال شهریار یکی از اولین تجربه های سالار عقیلی در عرصه تیتراژخوانی بود؛ اثری با آهنگسازی فرهاد فخرالدینی که با شعر معروف استاد شهریار یعنی آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا... خوانده شد. او در سال های پایانی دهه 80 نیز تیتراژ سریال تبریز در مه را با شعری از افشین یداللهی و آهنگسازی بابک زرین، خواند. حانیه نیز دیگر سریالی بود که سالار عقیلی برای آن تیتراژ خواند. اما نقطه عطف فعالیت او در عرصه تیتراژخوانی را باید خواندن تیتراژ سریال معمای شاه دانست؛ اثری که شاید خود آن به واسطه شیوه روایت قصه اش و بعضی حواشی آن، درگیر چالش های بسیاری شد اما تیتراژی که سالار عقیلی برای آن خواند ماندگار شد.
او بعد از آن برای تیتراژ سریال چرخ و فلک خواند و سال 1397 نیز با خواندن تیتراژ سریال محکومین یک بار دیگر تجربه ای تازه در عرصه سریال سازی به دست آورد. برادرجان هم سریال رمضانی شبکه سه بود که موسیقی تیتراژ آن به سالار عقیلی سپرده شد و از تیتراژهای خوب سریال های تلویزیونی در این چند سال اخیر به شمار می آید. او سال جاری نیز با خواندن قطعه دلبسته شدم برای تیتراژ سریال شاهرگ یک اثر دیگر به کارنامه تیتراژخوانی اش اضافه نمود.
علیرضا قربانی
علیرضا قربانی یکی از مهم ترین تیتراژخوان های این سال هاست. خواننده ای که اغلب آثارش در زمره تیتراژهای ماندگار تلویزیونی جای می گیرد. اولین بار که علیرضا قربانی به عنوان خواننده تیتراژ معرفی گردید؛ تجربه خواندن تیتراژ سریال کیف انگلیسی با تصنیف معروف گشته خزان نوبهار من، بهار من بود. او بعد از این تجربه ترانه تیتراژ پایانی سریال مناسبتی شب دهم ساخته حسن فتحی را خواند. ترانه ای که با عبارت مرز در عقل و جنون باریک است شروع می شد و در آن موقع مورد توجه مخاطبان نهاده شد.
اما بدون شک نقطه عطف تیتراژخوانی علیرضا قربانی را باید در سال 84 و تجربه خواندن ترانه تیتراژ سریال مدار صفر درجه با ترانه ای از مرحوم افشین یداللهی دانست؛ ترانه ای که پیروزیتش را علاوه بر هنر و صدای دلنشین قربانی مدیون شعر ماندگار افشین یداللهی و جادوی کلماتش بود.
به همین واسطه هم بود که نه تنها در آن دوره، بلکه به طور کلی ترانه تیتراژ مدار صفر درجه همیشه در زمره یکی از بهترین ترانه های تیتراژ تاریخ تلویزیون دسته بندی می گردد؛ ترانه ای که آگاه آن وقتی گریبان عدم، با دست خلقت می درید بود. او بعد از این پیروزیت، راستا هموارتری در عرصه تیتراژخوانی تلویزیونی داشت و تیتراژهای سریال هایی چون شرایط سفید و پرده نشین نیز دو نمونه از تجربه های او در این عرصه بود که با اقبال مخاطبان روبه رو شد. هر چند که قربانی تجربه خواندن تیتراژ برای سریال هایی چون تنهایی لیلا، کیمیا، راستش را بگو و پدر را هم در کارنامه دارد.
علی لهراسبی
حال من دست خودم نیست/ دیگه آروم نمی گیرم/ دلم از کسی گرفته که می خوام براش بمیرم، اگه فاصله افتاده/ اگه من با خودم سردم/ تو کاری با دلم کردی/ که فکرشم نمی کردم این دو بخش های شروعین دو ترانه پرطرفدار سال های انتهایی دهه 80 است. ترانه هایی که در آن سال ها دوستداران زیادی در میان نسل جوان داشت. نکته جالب توجه در ارتباط با هر دو این ترانه های که توسط علی لهراسبی خوانده شدند، پخش آن ها به عنوان تیتراژ سریال های تلویزیونی بود. ترانه اولی برای سریال پرمخاطب دلنوازان و ترانه دوم برای سریال فاصله ها بودند؛ ترانه هایی که ابتدا به عنوان موسیقی تیتراژ منتشر شدند و در کنار محبوبیت سریال هایشان به محبوبیت رسیدند.
البته این تنها تجربه های علی لهراسبی در حوزه خواندن ترانه های تیتراژ نبود. او نیز از جمله چهره های پر کار در این عرصه است. لهراسبی در اولین تجربه تیتراژخوانی اش در سال 81 تیتراژ سریال دریایی ها را اجرا کرد؛ تجربه ای پیروز که باعث شد تا سه سال پس از آن آلبوم دریایی ها را با همکاری محمدرضا چراغعلی منتشر کند.
او در تجربه بعدی اش در سال 85 تیتراژ سریال بیراهه را خواند که اتفاقا این تیتراژ نیز برای او پیروزیت آمیز بود و به عنوان ترانه ابتدایی آلبوم بعدی علی لهراسبی با عنوان مثلث نهاده شد. لهراسبی در دهه 80 برای سریال پیله های پرواز نیز تیتراژخوانی کرد و البته یکی از متفاوت ترین تجربیاتش در عرصه تیتراژخوانی را با خواندن تیتراژ برنامه تلویزیونی عبور شیشه ای به دست آورد. برنامه ای جنجالی و پرمخاطب که ترانه تیتراژش نیز در میان مخاطبان پرطرفدار شد.
لهراسبی در دهه 90 شمسی نیز تیتراژ سریال هایی همچون سه، پنج، دو، شیدایی، خداحافظ بچه، همه چیز آنجاست، آرام می گیریم و مرز خوشبختی را برعهده داشت تا در این دهه نیز از جمله چهره های پرکار در عرصه تیتراژخوانی در تلویزیون باشد و نامش به فهرست چهره های مهم جریان تیتراژخوانی تلویزیون اضافه کند.
احسان سالمی - روزنامه نگار / ضمیمه قاب کوچک روزنامه وبلاگ گیت
منبع: جام جم آنلاین