13 علت که باعث می گردد در شرایط مختلف سکوت کنیم

به گزارش وبلاگ گیت، برای پرداختن به این موضوع که دلایل سکوت کردن افراد از چه چیز نشات می گیرد، باید به عوامل بیرونی و درونی که بر زندگی هر فرد اثر می گذارد، توجه کرد. با وجود تغییرات روزبه روز دانش و پیشرفت جوامع، گاهی افراد نمی توانند خود را به سرعت با اطلاعات موجود هماهنگ نمایند و همین مسئله سبب می گردد که آن ها ساکت ماندن را انتخاب نمایند. بعلاوه این موضوع به عوامل درونی و روان شناختی افراد نیز مربوط می گردد که اگر به صورت ریشه ای به مساله نگاه کنیم، با رفع کردن موانع و مسائل روانشناختی که افراد با آن دست وپنجه نرم می نمایند، می توان شرایط را بهبود بخشید.

13 علت که باعث می گردد در شرایط مختلف سکوت کنیم

در ادامه این مقاله از وبلاگ گیت مگ به دلایلی که باعث سکوت افراد می گردد و بعلاوه مزایا و معایب آن می پردازیم.

دلایل سکوت کردن افراد

برای درک شرایط روانشناختی افراد ساکت، باید جنبه های روانی آن ها را آنالیز کنیم و انگیزه ها و دلایلی که باعث می شوند، افراد سکوت کردن را انتخاب نمایند. در زیر به بعضی از این دلایل می پردازیم که بسیاری از آن ها با هم همپوشانی دارند.

1. درونگرایی

شخصیت افراد درونگرا بیشتر در تعامل با خودشان است تا اطرافیان. آن ها اکثرا روی خود تمرکز می نمایند و زندگی درونی غنی ای دارند. درونگراها اغلب متفکر هستند و گاهی بیش از حد نیز فکر می نمایند.

از آن جایی که آن ها چیزهای زیادی در ذهنشان می گذرد، پهنای باند کمی برای تعاملات اجتماعی دارند. همین موضوع سبب می گردد که تمایل داشته باشند بیشتر اوقات ساکت بمانند.

2. اضطراب اجتماعی

اضطراب اجتماعی ناشی از این باور است که فرد قادر به مدیریت تعاملات اجتماعی خود نیست و معمولاً در تعامل با افراد غریبه و گروه های بزرگی از مردم اتفاق میفتد. حتی ممکن است فردی که از نظر اجتماعی مضطرب است دچار حملات پانیک گردد و شرایط سخت و طاقت فرسایی را تجربه کند.

این باور که شما از نظر اجتماعی ناتوان هستید، باعث می گردد که در فعالیت های گروهی و اجتماعی مشارکت نکنید و ساکت بمانید.

3. کم رویی

کم رویی با درونگرایی یا اضطراب اجتماعی یکی نیست، اما می تواند با آن ها نیز همراه باشد. در واقع کم رویی از شرم و ترس ناشی می گردد و در این مواقع افراد احساس می نمایند که آن قدر خوب نیستند که بتوانند با مردم تعامل نمایند و همین عدم اعتمادبه نفس کافی علت دیگری برای سکوت آن ها خواهد بود.

4. گوش دادن فعال

بعضی دیگر از افراد نیز ترجیح می دهند که بیشتر گوش دهند تا در گفت وگوها مشارکت داشته باشند. آن ها احتمالاً متوجه شده اند که اگر شونده باشند، می توانند بیشتر بیاموزند و همین موضوع سکوت را برای آن ها به همراه دارد.

5. تمرین

بعضی از افراد برای یافتن کلمات مناسب و بیان احساسات و نظرات خود به زمان احتیاج دارند. آن ها به طور ذهنی آنچه را که می خواهند بگویند، تمرین می نمایند. افراد درونگرا تمایل زیادی به این کار دارند و برخلاف برونگراها که می توانند بدون فکر و به راحتی نظرات و احساسات خود را بیان نمایند، آن ها به طور مداوم در این کشمکش که چه چیز بگویند و چگونه بگویند، قرار می گیرند و آن را ادامه خواهند داد.

6. چیزی برای گفتن نداشتن

علت دیگر سکوت کردن افراد در حین گفت وگو ممکن است این موضوع باشد که آن ها چیزی برای گفتن ندارند و این انتظار نادرست که همه باید در گفت وگو مشارکت داشته باشند، موجب دلخوری آن ها گردد.

7. نداشتن حرف باارزش برای گفتن

یک تفاوت ظریف اما مهم که بین این نکته و نکته قبلی وجود دارد، این است که حتی زمانی هم که چیز ارزشمند کوچکی برای گفتن داشته باشید، باز هم آن را بیان نمی کنید؛ زیرا تصور می کنید که این موضوع می تواند از نگاه دیگران بی ارزش باشد و به همین علت با این باور که نمی توانید چیزی به دیگران اضافه کنید، نگفتن را به گفتن ترجیح می دهید.

8. ترسیدن براساس جایگاه افراد

افراد بانفوذ و دارای قدرت و جایگاه بالا تمایل دارند که افراد با موقعیت و جایگاه پایین بیشتر از آن ها حساب ببرند. در نتیجه، افرادی که به عنوان فرودست واقع می شوند به علت ترسی که از این موضوع دارند، ترجیح می دهند که در حضور بالادستان خود ساکت بمانند.

گفت وگو بین افرادی که از قدرت برابری برخوردارند، بهتر و روان تر صورت خواهد گرفت و به همین علت است که شما نمی توانید با رییس خود همان گونه که با دوستان خود صحبت می کنید به گفت وگو بپردازید.

9. تکبر

این مورد برعکس نکته قبلی است. در واقع گفت وگو بین افراد با جایگاه نابرابر به راحتی امکان پذیر نیست، زیرا هیچ یک از طرفین تمایلی به صحبت کردن ندارند. (افراد در جایگاه پایین به علت ترسشان و افراد دارای موقعیت بالا به علت تکبر).

فرد متکبر به علت اینکه خود را بالاتر از افراد دیگر (زیردستان) می بیند، با آن ها صحبتی نمی کند و حتی ممکن است تماس چشمی نیز برقرار نکند و فقط تمایل دارد با همتایان خود به گفت وگو و معاشرت بپردازد.

10. عدم علاقه

زمانی که به موضوع گفت وگو یا افرادی که با آن ها صحبت می کنید بی علاقه باشید، ممکن است باعث تداوم سکوت در شما گردد. در واقع، شما فکر می کنید که مشارکت در گفت وگو ارزش وقت و تلاشتان را ندارد و هیچ چیزی از آن به دست نخواهید آورد. پس در این مواقع نیز سکوت را انتخاب خواهید کرد.

11. ترس از قضاوت و انتقاد

ترس از قضاوت بخش بزرگی از کمرویی و اضطراب اجتماعی است، اما فرد می تواند این ترس را به طور مستقل نیز تجربه کند. افراد ممکن است از بیان نظر خود ترس و واهمه داشته باشند، زیرا نگران این موضوع هستند که دیگران در خصوص آن ها چه فکری خواهند کرد و تصویر نادرستی از آن ها ساخته نگردد.

12. فکر کردن به چیز دیگری

افراد زمانی که دچار درگیری های ذهنی زیادی هستند، تمایل دارند که ساکت بمانند. در واقع نگرانی های آن ها برایشان مهم تر از بعضی از گفت وگوها است و با اینکار انرژی خود را به نگرانی هایشان اختصاص خواهند داد.

13. پنهان کردن

اگر شما فردی هستید که تمایل دارید چیزهای زیادی در خصوص خودتان فاش نکنید و حتی گاهی متصور می شوید که شخص مقابل سعی دارد تا اطلاعاتی از شما به دست آورد، احتمالا گزینه ساکت ماندن را انتخاب خواهید کرد.

مزایا و معایب سکوت کردن

همه رفتارهایی که در معاشرت با افراد دیگر بروز می دهیم دارای مزایا و معایبی هستند. در ادامه تعدادی از آن ها را مرور خواهیم کرد.

مزایا

  • به عنوان یک شخص عاقل به حساب می آیید.
  • اطلاعات خود را بیش ازحد به اشتراک نمی گذارید.
  • هیچ چیز نادرستی را بیان نمی کنید.
  • از نظر افراد، رفتاری مودبانه به چشم می آید.
  • با آنچه به زبان می آورید، به مسئله ای بر نمی خورید.

معایب

  • احساس تنهایی و کنار گذاشته شدن می کنید.
  • در نظر افراد مانند هیچکس قلمداد خواهید شد.
  • افراد ممکن است، شما را فردی مغرور درنظر بگیرند.
  • به عنوان شخصی بی علاقه محسوب می شوید.
  • افراد تصور می نمایند که از گفت وگو می ترسید.

نکته پایانی

همان طور که مشاهده کردید، دلایل زیادی برای سکوت کردن افراد وجود دارد و ساکت بودن مزایا و معایب خود را در پی خواهد داشت.

از آن جایی که دلایل زیادی برای سکوت وجود دارد، وقتی مردم با یک فرد ساکت روبرو می شوند، نمی توانند بلافاصله علت این سکوت را دریابند. بنابراین، آن ها وسوسه می شوند که شما را با سوال چرا انقدر ساکت هستی؟ روبه رو نمایند. در واقع از آن جایی که انسان ها به طور عمده احساسات محور هستند، از بین دلایل ذکر شده در بالا، آن ها احساسی ترین پاسخ را برای سکوت شما انتخاب می نمایند. مانند، او باید خیلی خجالتی باشد یا او احتمالاً من را دوست ندارد و یشتر این موضوعات را به خودشان ربط می دهند تا اینکه درباره شما باشد.

پس دوباره باید با این سوال روبه رو شویم که آیا واقعا خوب است که ساکت باشیم؟

در شرایط کنونی، جامعه برونگرا دارای ارزش بیشتری نسبت به جامعه درونگرا است. اما به طور کلی، جامعه برای اعضایی ارزش قائل است که بیشترین سهم و خدمت رسانی را در جامعه ایفا می نمایند.

بعلاوه جنبشی روبه رشد علیه این سوگیری برونگرایی جامعه به وجود آمده است که باعث شده مردم در دفاع از سکوت کردن کتاب هایی منتشر نمایند. پس اگر فرد ساکتی هستید، تصمیم گیری در خصوص اینکه آیا همچنان می خواهید در این حالت بمانید یا نه، با خود شما خواهد بود.

فقط این نکته رو از قلم نیاندازید که اگر سکوت کردن با اهدافی که در زندگی برای خود تعیین نموده اید، مغایر است، شاید وقت آن رسیده است که مجدد خود را ارزیابی کنید و در جهت متفاوتی گام بردارید.

این مطلب فقط جنبه آموزش و اطلاع رسانی دارد. پیش از استفاده از توصیه های این مطلب حتما با یک متخصص مشورت کنید. برای اطلاعات بیشتر بیانیه برطرف مسؤولیت وبلاگ گیت مگ را بخوانید.

منبع: Psychmechanics

منبع: دیجیکالا مگ

به "13 علت که باعث می گردد در شرایط مختلف سکوت کنیم" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "13 علت که باعث می گردد در شرایط مختلف سکوت کنیم"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید